شادی (شنبه 86/7/14 ساعت 9:42 عصر)
شادبود. شاد شاد.
چه روزها که برایش شعر خوانده بود و چه شبها که کنار گوشش لالایی زمزمه کرده بود.
تمام پرده ها را کنار زد و از خانه بیرون رفت. وقتی برگشت چهره اش از زیر خریدها دیده نمی شد.
شب تمام چراغها را روشن کرد بهترین لباسش را پوشید و خودش را به جشن کوچکی دعوت کرد.
یک کیک کوچک با یک شمع و دسته گلی زیبا... تنهایش بگذاریم.
کاکتوس او امروز گل داده است.
نویسنده: مصطفی فوائدی